
نَحْنُ إِلَیٰ سَیِّدِنَا رَاجِعُون
طَیِّبَةَ النَّفْسِ بِهِ طَائِعُون
نَحْنُ إِلَیٰ سَیِّدِنَا رَاجِعُون
طَیِّبَةَ النَّفْسِ بِهِ طَائِعُون
سَیِّدُنَا یُصْبِحُ یَبْتَاعُنَا
أَنْفُسَنَا نَحْنُ لَهُ بَائِعُون
یَفْسُدُ إِنْ جَاعَ إِلَیٰ مَأْکَلٍ
نَحْنُ إِلَیٰ نَظْرَتِهِ جَائِعُون
سَوْفَ تُلَاقِیهِ بِمِیعَادِهِ
تَحْسَِبُ أَنَّا أَبَدًا ضَائِعُون؟
ای همه منزل شده از تو ره بیرهه بیقدمی رقص بین بیدهنی قهقهه از سر پستان عشق چونک دمی شیر یافت قامت…
سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس زانک حوالی عسل نیش زنان بود مگس روی ویست گلستان مار…
وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش بخرام بیا کاین دم والله که نمیگنجد…
چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی عسل از شیر نگریزد تو هم باید که نگریزی اگر نالایقم جانا شوم…
با چنین رفتن به منزل کی رسی با چنین خصلت به حاصل کی رسی بس گران جانی و بس اشتردلی در سبک…
از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی با همه خویشان گرفته شیوهی بیگانگی وحشِ صحرا گشته و رسوایِ بازاری شده از…
گر یار لطیف و باوفایی ور از دل و جان از آن مایی خواهم که در این میان درآیی ای ماه بگو…
آه که آن صدر سرا میندهد بار مرا مینکند محرم جان محرم اسرار مرا نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش…