ایا بدر الدجی بل انت احسن
اذا وافاک قلب کیف یحزن
فصر یا قلب فی سوق المعالی
له رهنا اذا ما کنت ترهن
ایا نجما خنوسا فی ذراه
تکنس فی صعودک او توطن
فلا یعلوک نحس انت آمن
و لا یغشاک فقر انت مخزن
ایا جسما فنیت فی هواه
له عذر و برهان مبرهن
و ارضعنی لبانا ترتضیه
فمن ارضعته فهو المسمن
اذا ما لم یذقه کیف یحیی
و ان الخلد یدخله من آمن
مولانا
ظلمت شب پرتو ظلمات من نور مه از نور ملاقات من گوهر طاعت شد از آن کیمیا زلت و انکار و جنایات…
مولانا
من و تو دوش شب بیدار بودیم همه خفتند و ما بر کار بودیم حریف غمزه غماز گشتیم به پیش طره طرار…
مولانا
از ما مرو ای چراغ روشن تا زنده شود هزار چون من تا بشکفد از درون هر خار صد نرگس و یاسمین…
مولانا
آمدم باز تا چنان گردم که چو خورشید جمله جان گردم سر خُم رَحیق بگشایم سردهٔ بزم سرخوشان گردم عشرت اکنون عَلَم…
مولانا
ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما کای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا ای گل ز…
مولانا
اخرج عن‌المکان، یا صارم‌الزمان واسبح سباح حوت فی قلزم‌المعانی لا تبغ اتصالا نعت جسم انی اری دنوا انی من‌التدانی العبد لیس یرضی…
مولانا
قرابه‌بازِ دانا هش‌دار آبگینه تا در میان نیفتد سودای کبر و کینه چون شیشه بشکنی جان بسیار پای یاران مجروح و خسته…
مولانا
چند خسپیم صبوح است صلا برخیزیم آب رحمت بستانیم و بر آتش ریزیم آن کمیت عربی را که فلک پیمای است وقت…
نتیش | هوش مصنوعی مجله اینترنتی